گونش GÜNEŞ

زندگی ، شهر زمان ...

شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۲۳ ق.ظ

به این فکر میکنم چرا زندگی می کنیم و می کنم ، پشت سرِ این فکر ، فکر های دیگه هم زنجیر وار میاد مثلا چقدر زمان کوتاهه واسه زندگی ، خلاصه زندگی می کنم با همه ی زیبایی هاش و حتی زشتیاش،  گذر زمان گاهی سیر صعودی داره ، انقدر که خسته میشم و گاهی سیر نزولی داره که چرا اینقدر زود تموم شد و باور پذیر نیست ، یک نوع احساس ترس و فوبی هم بابت گذر زمان دارم اما ته باورم اینکه که زمانی وجود نداره ، اونی که بهش میگیم زمان نمی تونم تصور کنم که شبیه خط یا نمودار هست ، به موضوعات دیگه ای هم فکر میکنم‌ مثلا چرا مردم در شهرهای کوچک زندگی میکنند یا عکسش که چرا این همه جمعیت در شهر های بزرگ ساکن هستند ، هدفشون و هدفم چیه ؟ کدومشون بهتره ؟ 

تصمیم دارم که افکارم رو تاجایی که بتونم بنویسم و بهشون بهاء بدم ، الآن که می نویسم واقعا خوابم میاد اما افکارم هی رژه می روند ، خوشبختانه که افکار وسواسی نیستند ، نمی دونم صوفی بشم، یا عابد یا هم عاشق ، بهتره دیوانه هر سه شهر بشم ...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۰۴
Günay

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی